سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از غفلت بپرهیزید که از تباهی حسّ است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :21
کل بازدید :85728
تعداد کل یاداشته ها : 221
103/2/6
7:58 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
وروجک چشم سیاه[169]

خبر مایه


دریا را ببین این کاسه ی صبر من است که لبریزشده......


  
  


دلت پاک است
 اما با تمام
ساده گی هایت
به قصد عشق آزاری
معما می شوی گاهی


  
  


در شبی مهتابی یه قلب شیدایی در اوج تنهایی
در بیابان رستگاری تو را می ستاید با آوای ملکوتش

که از عشق با تو می گوید گل سرخ می شکفد پروانه پر می گیرد
نسیم جان می گیرد ابرها بارانی می شوند سحر بر می خیزد

و آفتاب نظاره گر می شود و هنوز هم تو را می ستاید این قلب شیدایی........


  
  


دیری ست
بر سر بام دلم
هوا ابری ست
نه جایی ست
ببارم
نه بادی ست
برد ابرهای درونم را
مانده سیلی خون
پشت پلکهایم
می کوبد بر دلم
موج اشکهایم
ترسم این دل
آخرم بشکند و سیل اشک
برد مرا!!!


  
  


با من سوخته از آتش نمرود نگو!
از یکی قطره اشکم که شده رود نگو!
با من جام می و مستی و شبهای فراق
خشم و قهر و غضب و کینه معبود نگو!
با من از سجده زاهد که همه مکر و ریاست
با من از شعله و از آتش بی دود نگو!
با من از ثروت آن آدمک قصر نشین
بی خبر بر سر بالین خودآسود نگو!
با من از حضرت عشق از رخ دلدار بگو
زان جفاکار که بر حزن دل افزود بگو!
با من از عشق بگو عشق جگر سوز عزیز
غرق دریا شده ام از نفس رود نگو!


  
  


روح تو پاکتر از از چشمه ی آب
خود بگو گرمی آغوش تو را به چه تصویر کنم؟
یا که احساس پر از مهر تو را از دیروز
از همان کودکی ام تا امروز
به چه تعبیر کنم؟
به دل انگیزی عشق؟
یا به رویای بهشت؟
مادرم!مادر
ای آینه ی مهر ای نگاهت همه آرامش خواب!
ای دلت جام بلور از می ناب مادرم ای پاک صبور
ای وجودت به شب تیره ی من همچو یک پرتو نور
می نویسم به تو تا دریابی....... که چقدر.....
همه هستی من تشنه ی دیدن توست
تا بدانی که چقدر......لب من عاشق بوسیدن توست
مادرم...
گر بخواهم بسرایم ز تو پاکی و مهر
باید اینک بنویسم دو سه دیوان غزل
پس چه بهتر سخن خویش به پایان ببرم
ای همه هستی من مادر من!
به حقیقت سوگند
که نهال ثمر عشق تو را در زمین دل خود کاشته ام
مادرم دیر زمانی ست که من
دوستت داشته ام.......


  
  

شب یه بن بست بلنده من یه عابر همیشه!
پرسه های بی نشونی ختم دلتنگی نمیشه!
من اسیر دام دیوار خسته و نفس بریده!
زندگی شکنجه گاهه تو مثه حکم سپیده!
تو ساعت عذابه من ثانیه ها نمی گذرن!
سایه های مرده منو به فتح گریه می برن!
هق هقمو ورق بزن برس به فصل رازقی!
بذار بازم گر بگیرم تو تب و تاب عاشقی!
بذار که شولای غزل رخت طلوع من بشه!
ننگه که کرباس سکوت رو تن من کفن بشه!
پرده اشک پس بزن مرگمو بی پرده ببین!
چرا تکون نمی خوره عقربه ی ماتم نشین!
منو بدزد از این قفس هلاک پرپر زدنم!
تشنه کشف حرف و به سیم آخر زدنم!
منو ببر به وعدگاه اونور این شب سیاه!
لحظه سر ریزی شعر حس بغل کردن ماه!

 


  
  

 

شبا که با خیال تو سر روی بالش می ذارم
برای دیدنت همش ستاره ها رو می شمارم!
وقتی که خوابم می بره چشمای تو سر میرسن!
دوباره رویائی می شه حال وهوای خواب من!
اما تو گاهی نمی یای مارو تو خواب جامیذاری!
روی قرار هر شبت با دل ما پامیذاری!
قشنگ روزگار دل!همیشه تو خواب منی!
من مث ایستگاه قطار تو سوت سر رسیدنی!
بذار یه کم بنوشم از چائی خوشرنگ چشات
منو ببر از این شب کبود ببر به سمت روشنی!
شبای تلخ دوریه شبای بی خوابی من!
پس چرا هیچی نمی گی؟خسته شدم!حرفی بزن!
برای یکبار که شده موقع بیداری بیا!
نگو نمی شه!عشق من!اگه دوسم داری بیا!
تا کی به عشق دیدنت تو شهر خواب سفر کنم؟
بگو تا کی به جای تو با خوابای تو سر کنم؟
 


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام.روز میلادت مبارک . همیشه سبز باشی.
+ سلام خانومی.روز میلادت مبارک همیشه سبز باشی.
+ سلام خوبی؟تولدت مبارک همیشه سبز باشی.
+ سلام.روز میلادت مبارک.سبز باشی.
+ سلام.روز میلادت مبارک.سبز باشی.
+ سلام روز میلادت مبارک.
+ سلام.امیدوارم خوش باشی.روز میلادت مبارک.
+ سلام.روز میلادت مبارک.همیشه سبز باشی.
+ میان بنده گانت هر چه دیدم هوس ها جانشین عاشقی بود به دستان دروغین محبت گلی را دیدم شبیه رازقی بود
+ روز میلادت مبارک.