روح تو پاکتر از از چشمه ی آب
خود بگو گرمی آغوش تو را به چه تصویر کنم؟
یا که احساس پر از مهر تو را از دیروز
از همان کودکی ام تا امروز
به چه تعبیر کنم؟
به دل انگیزی عشق؟
یا به رویای بهشت؟
مادرم!مادر
ای آینه ی مهر ای نگاهت همه آرامش خواب!
ای دلت جام بلور از می ناب مادرم ای پاک صبور
ای وجودت به شب تیره ی من همچو یک پرتو نور
می نویسم به تو تا دریابی....... که چقدر.....
همه هستی من تشنه ی دیدن توست
تا بدانی که چقدر......لب من عاشق بوسیدن توست
مادرم...
گر بخواهم بسرایم ز تو پاکی و مهر
باید اینک بنویسم دو سه دیوان غزل
پس چه بهتر سخن خویش به پایان ببرم
ای همه هستی من مادر من!
به حقیقت سوگند
که نهال ثمر عشق تو را در زمین دل خود کاشته ام
مادرم دیر زمانی ست که من
دوستت داشته ام.......