سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستیِ برادران دنیایی، بر اثر زودْ گسلیِ علل آن، گسسته می شود . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :2
کل بازدید :88477
تعداد کل یاداشته ها : 221
103/9/22
12:45 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
وروجک چشم سیاه[169]

خبر مایه

یه شب خوب تو آسمون،

 یه ستاره بود چشمک زنون،

 خندیدو گفت کنارتم تا آخرش تا پای جون،

ستاره ی قشنگی بود، آرومو نازو مهربون،

 ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون،

اما زیاد طول نکشید، عشق منو ستاره جون،

ابر اومد ستارمو دزدیدو بردنامهربون،

حالا شبا به یاد اون ذل میزنم به آسمون

 دلم میخواد داد بزنم این بود قول و قرارمون؟


  
  

سه شنبه تولدمه...

       بازم تو نیستی...

                بازم تنهام...

                            اما...

      تنهاتر از همیشه و گذشته...

    

                                                     تنهای تنهای تنها


89/8/21::: 4:20 ع
نظر()
  
  

چه حس خوبیه بازم دوباره با تو خندیدن
تمام سختیا رو باز کنار تو نفهمیدن
چه حس خوبیه اما، بگو این قصه رویا نیست
بغیر از تو که دنیامی دیگه جیزی تو دنیام نیست
بجای قاب پوسیده
بجای عکس رو دیوار
تو رو میبینمت هر شب
تو رو میفهممت هر بار
همیشه قد رویا بود
ولی حالا که اینجایی
چقد این زندگی خوبه
چقد بی وقفه زیبایی
چه حال خوبیه با تو
همیشه هممفس باشم
منو گم میکنی تا من
تو آغوش تو پیدا شم
تو این احساسو میفهمی
منو تنهام نمیذازی
بگو این قصه رویا نیست
بگو حال منو داری


  
  

وقتی که عاشقم شدی پائیز بودوخنک بود   تو آسمون آرزوت هزارتا بادبادک بود
تنگ بلورین دلت درست مثه دل من   کلی لبش پریده بود همش ترک ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی توقع ات فقط یه کم عاشقی و نوازش و کمک بود
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید راستش هم خونه تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود و نه از آرزوهات قحطی مُرد و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا  گرفته بود و اشکای سرخ آسمون آروم ونم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی:عاشقیمون یه بازی شاید الک  دولک بود
نه باورم نمیشه که تو اینو گفته باشی کسی تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه با تو بودن رو میشه فقط یه جور گفت:کسی که رو زخمای قلبم مث نمک بود

 

_من صادقانه می گویم هر آنچه شنیدنی ست:
دوباره دست به قلم میبرم تا بنگارد برای من وکمی آسودگی برایم به ارمغان آورد
واژگان یاری ام نم کنند..... و من سراسیمه باز هم باید بنویسم
فریادهایم را....................................................

من تو رو اشتباهی گرفتم با کسی که تمام زندگیمه.....

 


تو ازم چی می خوای که نفس می گیری؟
ما به هم دل دادیم چی رو پس می گیری؟
تو ازم چی می خوای که پُری از رفتن؟
چی کلافت کرده که نداری با من؟
تو حواست پرته،تو کنارم نیستی،
توی آغوشِ من پی کی می گردی؟
به خودت شک کردی،گم شدی ترسیدی
 چی عذابت می ده؟از خودت چی دیدی؟
من بهونت بودم پشت هر ویرونی!
بین ما چیزی نیست خودتم می دونی!
با خودت یا بی تو منو با کی می خوای؟
از خودت می پرسم،تو ازم چی می خوای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 


کمی مرا نگاه کن،کمی مرا نگاه کن که پُر نیازِ عطرِتو چه عاشقانه می تکد
دوباره اشتباه کن دوباره اشتباه کن که اتفاق عاشقی گناه نیست شاپرک است
در تو تمام می شود کلام آزادی من چه عاشقانه می شود رویای پروانه شدن
بگو کدوم رویای سپید به خلوت بوسه رسید؟بگو نگاه تو چه داشت که از سرم خواب پرید؟
طراوت حضور تو سایه اعتبار من محبوبه ی شبم بیا بغض مرا قدم بزن

 


با تو دوباره پر زدن،برای من حقیقته
دیدن یک لحظه نگات،مثل نفس غنیمته
امید زنده بودنی،برگ خزون بغض منه
بغض دلم که بشکنه،رو شیشه بارون می زنه
یاد قشنگ و ناز تو،تنها امید بودنه
یادت باشه،یادم باشه دلم برات پر می زنه


مثل بارون تو زمستون *می ریزه اشکای خورشید*واسه این دل خسته*مهربونی میشه،امید*دل من خیلی کوچیکه*دل تو مثل یه دریاست*با نگاه گرم و گیرات *امیدم بسته به فرداست*تو که ماهِ آسمونی *میون شبای تارم*مثل هدیه ای الهی*که من زمینی دارم........*نگاهت کشتی عشقه*میره تا به ساحل یاد*کاش بمونیم تو کتابا*مثل شیرین،مثه فرهاد       

 


نشکن آینه را
من ندارم به شکستن عادت
روح من
چینی بند زده ی
تقدیر است . . . . . .

 

من نمی رنجم از این جمله که تکرار شده است
"بارها از تو بدم آمده"اقرار شده است
شاید این بار بیایم به خود م یا بروم
ز خیالی که در آن بودنم انکار شده است
تو بهم ریخته ای ساختنت آسان نیست
مثل افکار که بر ذهن من آوار شده است
و نگاهی که تو را آخر دنیا می دید
دیگر از دیدن چشمان تو بیزار شده است
باز هم "از تو بدم آمده"را می شنوم
پس نمی رنجم از این جمله که تکرار شده است


89/8/21::: 4:16 ع
نظر()
  
  


دارم می افتم از چشمت،مثل برگای پائیزی
ولی یادت نره روزی،به یادم اشک می ریزی
مثل تقویمِ دل مرده،ورق خوردیم و فهمیدم
حقیقت دور بود و من،تو رو نزدیک می دیدم
منو بسپر به دست باد،همون بی آشیون مست
سراغم رو بگیر از خاک،ته یه کوچه ی بن بست
تو این دنیای وارونه،دروغ و عشق همزادن
همونا که تو رو بردن،جنونو یادِ من دادن
دیگه نمی خوام وقت افتادن
حامی من دست خودم باشه
یا قامتم زیر فشار بغض
با یه تلنگر بشکنه تا شه

 

 

گریه کن بذار چشات حرف بزنن
با رفیقی که نشسته روبروت
خوب می دونی درد ِتو،دردِ منه
اشکِ ما،یعنی شکستن سکوت
می دونم سخته تحمل عذاب
سهممواز این همه غصه بِدِه!
نمی ذارم این دفعه جام بذاری
که دلم به نقشه هات خوب وارده
حرمت رفاقتو به هم نزن !
هم قسم!......تا آخرش کنارتم
بیا تکیه کن به شونه م.....که هنوز
توی ویرونه ی غم........دیوارتم!

 


من از قهرِ تو بیزارم،سکوتت تلخ و سنگینه
چشام جز جای خالیتو،توی دنیا نمی بینه
بهونه گیر و نا آروم،شبیهِ بچه،بی منطق
تو رو می خوام و می دونی،پُرم از غصه و هق هق
صداتو  نشنوم،گیجم،دچار لالی و کوری
به هم می ریزه اخلاقم،همین که حس کنم دوری
مث دیوونه ها می شم،منو هیچکی نمی شناسه
نمی فهمن که این روزام،پُر از آشوب و وسواسه
نگو دیواره بین ما،نگو ممنوعه اسم تو
برای باورِ عشقم،صدای قلبمو بشنو!!

 

 

 

 


تو رفتی و من آغوشم که پُر بود از تو شد خالی
ستون کردم وجودم رو زیر یه سقف پوشالی
هنوز از یاد تو سبزم ولی افسوس تن پوکم
یه لحظه با تو آبادم یه عمری سرد و متروکم
تو یادم دادی از غصه نمی پوسم نمی میرم
من از آئینه با هق هق سراغت رو نمی گیرم
تو یادم  دادی از بارون به جز گریه نمی پرسم
نجاتم دادی از این تن تو رگهام بودی همچون سبز
یکم آغوشتو وا کن تا دعوت شم به خوابیدن
تو یادم دادی  ابری بودن و هرگز نباریدن
بذار امشب کنار تو  من از تشویش خالی شم
تو بودی یاد من دادی که با تو خوب و عالی شم


به  من  بفهمون  کجای   سرنوشتم  ؟؟؟
دارم  می رم  جهنم  یا  راهی  بهشتم؟؟؟
از  این  دو  راهی  دل  خوشی  ندارم !!!
یا  می خورم  به  پائیز  یا  میرسه  بهارم
مثه ابرا هاش تبعید میشم با هیچ کوهی سر سازش ندارم
یه موجم که با دریا قهر کرده بدون تو من آرامش ندارم
گمت  کردم  ولی  غافل  از  این  که   * خدا *   با  این  بزرگی  گم  نمی شه
مواظب  بودی  از  دستت  نیافتم  هوامو  داری  و  داشتی  همیشه
دارم  نابود  میشم  دود  میشم  بذار  آتیش  این  دوری  تموم  شه
خودم  دیدم  همین  نزدیکیای  نذار  عمرم  با  جون  کندن  حروم  شه

 

 


تو رفتی و من آغوشم که پُر بود از تو شد خالی
ستون کردم وجودم رو زیر یه سقف پوشالی
هنوز از یاد تو سبزم ولی افسوس تن پوکم
یه لحظه با تو آبادم یه عمری سرد و متروکم
تو یادم دادی از غصه نمی پوسم نمی میرم
من از آئینه با هق هق سراغت رو نمی گیرم
تو یادم  دادی از بارون به جز گریه نمی پرسم
نجاتم دادی از این تن تو رگهام بودی همچون سبز
یکم آغوشتو وا کن تا دعوت شم به خوابیدن
تو یادم دادی  ابری بودن و هرگز نباریدن
بذار امشب کنار تو  من از تشویش خالی شم
تو بودی یاد من دادی که با تو خوب و عالی شم


به من بفهمون کجای  سرنوشتم دارم می رم جهنم یا راهی بهشتم
از این دو راهی دل خوشی ندارم یا می خورم به پائیز یا میرسه بهارم
مثه ابرا هاش تبعید میشم با هیچ کوهی سر سازش ندارم
یه موجم که با دریا قهر کرده بدون تو من آرامش ندارم
گمت کردم ولی غافل از این که خدا با این بزرگی گم نمی شه
مواظب بودی از دستت نیافتم هوامو داری و داشتی همیشه
دارم نابود میشم دود میشم بذار آتیش این دوری تموم شه
خودم دیدم همین نزدیکیای نذار عمرم با جون کندن حروم شه
 

 


نه گناهه منه نه تقصیر تو ،این زمونه سازگار نیست...
!
کنار سیب و رازقی
نشسته عطر عاشقی
من از تبار خستگی
بی خبر از دلبستگی
عاشقم
ابر شدم صدا شدی
شاه شدم گدا شدی
شعر شدم قلم شدی
عشق شدم تو غم شدی
مجنون لیلی بی خبر در
کوچه هایت دربه در
مست و پریشون و خراب
هر آرزو نقش بر آب
شاید که روزی عاقبت
آروم بگیرد در دلت
کنار هر ستاره ای
نشسته ابر پاره ای
من از تبار سادگی
بی خبر از دلبستگی
عاشقم
ماه شدم  ابر شدی
اشک شدم صبر شدی    
برف شدم آب شدی
قصه شدم خواب شدی

دلتنگیاتو بردار بروی فلبم بذار تکیه بده به شونم تو این مسیر دشوار ...

یادته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نه

فکر نکنم.....................


89/8/21::: 4:15 ع
نظر()
  
  

کودک...
کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید:"می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید؛ اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آن جا بروم؟" خداوند پاسخ داد: از میان بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفتم. او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد.اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه...
- اینجا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم. این ها برای شادی من کافی هستند.
خداوند لبخند زد: فرشته ی تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی شد.
کودک ادامه داد: من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آن ها را نمی دانم ؟
خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.
کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم، چه کنم؟
خداوند برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را کنار هم می گذارد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می کنند. چه کسی مرا محافظت خواهد کرد؟
- فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.
کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم، ناراحت خواهم بود.
خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد. وبه تو راه بازگشت نزد مرا خواه آموخت؛ اگرچه من همواره در کنار تو خواهم بود.
در آن هنگام بهشت آرام بود، اما صداهایی از زمین شنیده می شد. کودک می دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید: خدایا ! اگر باید همین حالا بروم، لطفا نام فرشته ام را به من بگویید.
خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات اهمیتی ندارد. به راحتی می توانی او را مادر صدا کنی ....


89/8/21::: 4:13 ع
نظر()
  
  

غم دوری از چشات منو آخر می کشه
به خودم میگم میای بی خودی دلم خوشه
بی خودی فکر میکنم یه روز از راه می رسی
دورباره می بینمت توی اوج بی کسی

بی خودی منتظرت لب جاده می شینم
بی خودی هر ثانیه تورو از دور می بینم
بی خودی دلم خوشه به دوباره دیدنت
ساعتو کوک می کنم لحظه ی رسیدنت

بی خودی حروم میشن لحظه هام به پای تو
تو که دوستم نداری از خیال من برو
غم دوری از چشات دلمو می لرزونه
بی ستاره شدمو هیچکسی نمی دونه

بی ستاره شدمو هیچکسی نمی دونه
هیچکسی نمی دونه

بی خودی حروم میشن لحظه هام به پای تو
تو که دوستم نداری از خیال من برو
غم دوری از چشات دلمو می لرزونه
بی ستاره شدمو هیچکسی نمی دونه


89/6/3::: 1:43 ع
نظر()
  
  


من و یاد تو و روز و شب تار و چکه چکه
بارون می باره مثه هر شب و خیسه چشام
بی تو قدم زنون فقط منم تو کوچه های شب
که میخونم برای تو از غصه و بغض صدام

نفس نفس زنون تو کوچه ها گمم چه بی نشون
چشای خستمو می دزدم از نگاه این و اون
شب از گریه پرم مثه خوره می خوره روحمو
دوباره هدیه میکنم به دستای تو قلبمو

کاش اون شبی که رفتی می گفتی بر میگردم
ندیدی که یه عمره اسیر رنج و دردم
به خاطر چشات همیــشه . کوچه گردم
فکر اینجاشو نکردم

بازم شب و سیاهی و دقیقه های غم زده
باز این سکوت لعنتی که حالمو بهم زده
بگو کی سرنوشتمونو اینجوری رقم زده
چرا دوباره اشک غم رو گونه هام قدم زده

نفس نفس زنون تو کوچه ها گمم چه بی نشون
چشای خستمو می دزدم از نگاه این و اون
شب از گریه پرم مثه خوره می خوره روحمو
دوباره هدیه میکنم به دستای تو قلبمو


89/6/3::: 1:40 ع
نظر()
  
  

از این شکسته تر دیگه چی میخوای؟
دلم بدجور شکست مثله غرورم
پر و بالم شکست وقتی تو رفتی
نمی تونم بگم خیلی صبورم
نمی تونم بگم خیلی صبورم

از این شکسته تر دیگه چی میخوای؟
تک و تنها و بی صدا شکستم
یه عمره تنها نشستم پای دردام
پر و بال تو رو اینجا نبستم

نمی دونی چه حسی داره وقتی
بسوزی و بسازی و بمیری
تک و تنها بشینی پای عشق اما
نباشی حقتو از دل بگیری
منو دیدی ولی کاری نکردی
نگفتی این شکستن درد داره
مهم نیست آخرش بد میشه یا خوب
همیشه قصه یه نامرد داره قصه یه نامرد داره

آره رفتی و شکستی منو که عمری عاشق تو بودم
ساده رفتی و شکستی دلی رو که عمری به پات نشوندم
آره رفتی و شکستی ساده رفتی و شکستی
آره رفتی و شکستی منو که عمری عاشق تو بودم
ساده رفتی و شکستی منو که زندیگیمو پات سوزوندم

آره رفتی و شکستی آره رفتی و شکستی

از این شکسته تر دیگه چی میخوای؟
تک و تنها و بی صدا شکستم
یه عمره تنها نشستم پای دردام
پر و بال تو رو اینجا نبستم

نمی دونی چه حسی داره وقتی
بسوزی و بسازی و بمیری
تک و تنها بشینی پای عشق اما
نباشی حقتو از دل بگیری
منو دیدی ولی کاری نکردی
نگفتی این شکستن درد داره
مهم نیست آخرش بد میشه یا خوب
همیشه قصه یه نامرد داره قصه یه نامرد داره

آره رفتی و شکستی منو که عمری عاشق تو بودم
ساده رفتی و شکستی دلی رو که عمری به پات نشوندم
آره رفتی و شکستی ساده رفتی و شکستی
آره رفتی و شکستی منو که عمری عاشق تو بودم
ساده رفتی و شکستی منو که زندیگیمو پات سوزوندم

آره رفتی و شکستی آره رفتی و شکستی


89/6/3::: 1:37 ع
نظر()
  
  
یه دوست معمولی وقتی میاد خونت، مثل مهمون رفتار می کنه.
یه دوست واقعی درِ یخچال رو باز می کنه و از خودش پذیرایی می کنه.

یه دوست معمولی هرگز گریه تو رو ندیده.
یه دوست واقعی شونه هاش از اشکای تو خیسه.

یه دوست معمولی اسم کوچیک پدر و مادر تو رو نمی دونه.
یه دوست واقعی اسم و شماره تلفن اونها رو تو دفترش داره.

یه دوست معمولی یه دسته گل واسه مهمونیت میاره.
یه دوست واقعی زودتر میاد تا تو آشپزی بهت کمک کنه و دیرتر می ره تا به کمکت همه جا رو جمع و جور کنه.

یه دوست معمولی متنفره از این که وقتی رفته که بخوابه بهش تلفن کنی.
یه دوست واقعی می پرسه چرا یه مدته طولانیه که زنگ نمی زنی؟

یه دوست معمولی ازت می خواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزنی.
یه دوست واقعی می خواد مشکلاتت رو حل کنه.

یه دوست معمولی وقتی بینتون بحثی می شه دوستی رو تموم شده می دونه.
یه دوست واقعی بعد از یه دعوا هم بهت زنگ می زنه.

یه دوست معمولی همیشه ازت انتظار داره.
یه دوست واقعی می خواد که تو همیشه رو کمکش حساب کنی

و بالاخره:

یه دوست معمولی این حرف های منو می خونه و فراموش می کنه. 
89/5/22::: 2:28 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام.روز میلادت مبارک . همیشه سبز باشی.
+ سلام خانومی.روز میلادت مبارک همیشه سبز باشی.
+ سلام خوبی؟تولدت مبارک همیشه سبز باشی.
+ سلام.روز میلادت مبارک.سبز باشی.
+ سلام.روز میلادت مبارک.سبز باشی.
+ سلام روز میلادت مبارک.
+ سلام.امیدوارم خوش باشی.روز میلادت مبارک.
+ سلام.روز میلادت مبارک.همیشه سبز باشی.
+ میان بنده گانت هر چه دیدم هوس ها جانشین عاشقی بود به دستان دروغین محبت گلی را دیدم شبیه رازقی بود
+ روز میلادت مبارک.