سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرچه شمردنى است به سر رسد و هر چه چشم داشتنى است در رسد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :25
بازدید دیروز :26
کل بازدید :85773
تعداد کل یاداشته ها : 221
103/2/7
5:7 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
وروجک چشم سیاه[169]

خبر مایه

 

با من بمونی می شکنی!این یه حقیقته!عزیز!
تا فرصتی مونده برات از این حقیقت بگریز!
با من بمونی می شکنی!زندگی شوخی نداره!
توی مسیرش یه روزی عشقمونو جا میذاره!
قصه ی عشق منو تو عشق آـیش به پنبه بود!
عشق ستاره بود به روز عشق یه سد بود به یه رود!
این جا نمون اما بدون هر جا که باشی با منی!
خودت اینو خوب می دونی:با من بمونی می شکنی!


  
  

عزیزم!از اونور راه تا غروب من سفر کن!
با یه گوشه ی نگاهت دلمو زیر و زبر کن!
تو که از دلای سنگ آدما خیری ندیدی
یه بارم قدم گذاشتن تو دل مارو خطر کن!
تو همون ترانه یی که خود به خود نوشته می شه!
نحثی سکوتو این باربا رسیدنت به در کن!
این صداهای دروغی لایق اسمه تو نیستن!
برای خوندن این شعر نفس تازه خبر کن!
منو مهمون دلت کن!مهمون پولک آینه
بعد از اون با برق چشمات لحظه هامو شعله ور کن!
نگو از حرف و حدیث این و اون واهمه داری!
زیر نیزه بار طعنه سینه ی من رو سپر کن!
اگه می ترسی که شعرام دلتو ازت بدزده
گوشاتو نگیر !عزیزم!گوشای دلتو کر کن!
بذار این بغض بزرگ و توی خلوتت ببارم!
از صدای گریه ی من سر شونه هاتو تر کن!
وقتی من رفتم و هیچکس جای خالیمو ندزدید
با همین ترانه های ناب عاشقانه سر کن!

  
  

با توام!تو که به عشقت می گی عشق آسمونی
بگو از زخمای پیر این قبیله چی می دونی؟
تو که غیر از قل و زنجیر تا حالا هیچی ندیدی
تو که جز صدای گریه هیچ صدایی نشنیدی
تو که چرخیدی یه عمر تو همین مدار تکرار
همیشه زندگی کردی میون چهار تا دیوار
چی می دونی از تبار ساکت نفس بریده؟
چی می دونی از ستاره؟چی می دونی از سپیده؟
تو شبیخون سکوت حنجره پاره پاره شد!
واسه ما حبس ترانه تنها راه چاره شد!
ما به قصاب باشی گفتیم که گناهمون چیه؟
هر علامت سوال چنگک یه قناره شد!
حالا ما رو خوب نگاه کن که گرفتارسوالیم!
اما از وحشت ساطور مثه نعش مرده لالیم!
ما رو قاب بگیر تو ذهنت که فراموشی یه ننگه!
وقتی بیداری گناهه زنگ ساعتا قشنگه!
دل به پشت ابرا نسپار وقتی پاهات رو زمینه!
مث یه چشمه سفر کن راه آبادی همینه!
عاشقم باش تا بتونیم شب و پشت سر بذاریم!
ما برای همصدایی حرف تازه کم نداریم!

88/6/18::: 10:26 ع
نظر()
  
  

خداحافظ!خداحافظ!سلام خوب دیروزم
بدون من تا ته دنیا به اتیش تو می سوزم
خداحافظ!خداحافظ!همیشه همدم همراه
دلیل بغض بی وقفه دلیل هق هق گهگاه
خداحافظ!خداحافظ!عزیز خسته از تکرار
نگو تقدیر ما این بود محاله بعد از این دیدار
خداحافظ!خداحافظ!سیه پوش سراپا نور
شروع ناب هر شعری تو ای نزدیک دورادور
خداحافظ!خداحافظ!گل زیبا بهشت من
پر از نام زلال توست کتاب سرنوشت من
ای گل باران نویس این کویر بی بهار
ای چراغ روشن شب گریه های انتظار
خداحافظ!خداحافظ!دلیل تازه بودن ها
خداحافظ!خداحافظ!تمنای سرودن ها
خداحافظ!خداحافظ!سفرخوش!راه رویا باز
پس از تو قحطی لبخند پس از تو حسرت پرواز


 
 


  
  

تو لغت نامه نوشتن که سیاه یعنی سیاهی
که سفید یعنی درستی ساده گی یعنی تباهی
تو لغت نامه نوشتن که کلک یعنی یه قایق
یا گرسنگی مساویس با فراموشی عاشق
ما کلک خوردیم و دیدیم که کلک همون فریبه
از همینه که حقیقت توی گوش ما غریبه
حقیقت تنها یه حرفه تو لغت نامه باریک
که دیگه رنگی نداره توی اون کتابه تاریک
ما رو گول زدن ترانه!لغتاشون الکی بود
معنی شادی و لبخند گریه ی یواشکی بود
مث رعد و برق که اول برق بعد از اون صدا بود
ما ولی گوش نمی کردیم رعدو برق تو گوش ما بود
تو لغت نامه نوشتن که سگ و گربه رفیقن
ننوشتن چن تا آدم از یه سقفم بی نصیبن
تو لغت نامه نوشتن ستاره یه سنگ سرده
این لغت نامه رو افسوس چشمای ما دوره کرده
چاره ما یه کتابه یه لغت نامه تازه
می رسیم به حرف آخر نگو این جاده درازه
تو لغت نامه ی تازه پره از حرفای بکره
هر یه حرفش یه تلنگر واسه بیداری فکره

  
  

مادربزرگ!کجایی؟ سیب طلات خوردن!چل گیس قصه هاتو اونور ابرا بردن
ماه پیشونی ستاره به چارقدش ندوخته سیاوش ترانه میون شعله سوخته
خروس سر بریده خورشید جا گذاشته مرغک نوک حنایی تخم طلا نذاشته
جنگل سبز جادو سیب گلاب نداره حوض بلور قصه یه قطره اب نداره
دیو سفید قصه ها یه سر هزار تا گوش داره دیوار این ترانه ها گربه نداره موش داره
یه گربه توی کوچه ها میو کنون داد میزنه:آسه برین آسه بیاین که شاخ گربه نشکنه
مادربزگ!کبوتر کجای آسمون مرد؟بادبادکای ما رو کدوم نسیم بد برد؟
قلعه قصه ها کو؟جام جهان نما کو؟تو آینه ها شکستیم سنگ صبور ما کو؟
از پریای خسته نام و نشون نمونده قوس قشنگ رنگی تو آسمون نمونده
کاش توی دست رویا مداد رنگی داشتیم تو تیرکمون اواز حرفای سنگی داشتیم
هنوز باورمون نمیشه که .............

  
  

چی بخونم وقتی چشمام از حضور گریه خیسه؟وقتی هیچکس نمی تونه غصه هامو بنویسه!
چی بخونم وقتی قلبت منو از تو قصه رونده؟وقتی که به جز یه سایه کسی پیش من نمونده!
چی بخونم وقتی فریاد با سکوت فرقی نداره؟وقتی هیچکس نمی تونه تو رو پیش من بیاره!
شبه بی نفسی!شبه بلند نهایی!تو که هم نفسی بگو کجای دنیایی؟
شبه گریه ی من شبه سیاهه بیداری!غمه رفتن تو شده یه دشنه ی کاری!
چی بگم وقتی ترانه بی تو جلوه ای نداره؟وقتی آوازه من وتنها توی کوچه جا میذاره!
وقتی توی آسمونم چشمک ستاره ای نیست!وقتی که برای بغضم جز شکستن چاره ای نیست!
چی بخونم وقتی هیچکس منو از خودم ندزدید!وقتی غربت صدامو کسی غیر تو نفهمید!!

کاشکی می شد تو زندگی ما خودمون باشیم و بس!تنها برای یک نگاه حتی برای یک نفس!


  
  

من می گریزم از تو و از عشق گرم تو با آنکه آفتاب فروزنده منی
ای آفتاب عشق نمی خواهمت دگرهر چند دلفروزی و هر چند روشنی
بر سینه دست می نهی و می فریبیم کاینجاست آنچه مقصد و معنای زندگی ست
یعنی که!سربه سینه ی پر مهر من بنه جز این چه حاصلت زسراپای زندگی ست
در پاسخت سراز پی حاشا برآورم یعنی:مرا هوای تو دیگر نه در سر است
با این دل رمیده نیازم به عشق نیست تنهاییم به عیش جهانی برابر است
من در میان تیرگی تنگای خویش پر می زنم ز شوق که اینجا چه دلگشاست
سر خوش از این سیاهی و شادان از این مغاک فریاد می کشم که این خوبتر کجاست
خفاش خو گرفته به تاریکی غمم پرواز من بجز به شبانگاه تار نیست
برمن متاب آه تو ای مهر دلفروز نور و نشاط با دل من سازگار نیست

 

 


  
  

من از شهرها میام از شهر غربت نشسته رو تنم آوار غربت
هنوزم من به ماه عادت نکردم دارم دنبال روشنی می گردم
منم من یاد آور دستای بسته منم من یادآور پاهای خسته
مصیبت نامه ی قلبای زخمی صدای گریه ی تو دل شکسته
ببین ببین اینجا اسیرم بمون پیشم نذار تنها بمیرم
من از آوار تنهایی می ترسم بذار دستاتو تو دستام بگیرم
منم من ناله ی مرغ شبانه منم من بوی غربت بوی پاییز
منم من قصه ی تلخ شکستن منم من از هوای گریه لبریز
دلم تنگه برای دل تپیدن نشستن مرگ تنهایی رو دیدن
دلم تنگه برای عطر بوسه برای عشق بی تابی کشیدن
بیا آتش بزن خاکسترم کن دل سرد غصه ی غم باورم کن
گل عشقم بیا با دست گرمت نوازش کن یه شب یا پرپرم کن
نفس تنگه برای موندن ما بیا باور کنیم پروازمونو
بیا مثل کبوترهای عاشق رو ابرا سر بدیم آوازمونو
نبودی سایه ها از راه رسیدن گای باغ خوشبختی رو چیدن
نمی دونی تو با دستای خالی چه سخته بغض این ابرا رو دیدن

  
  

ای رفته ز دل رفته ز بر رفته ز خاطر!بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه در خاطر از ان چشم سیاه تو ندارم
ای رفته ز دل راست بگو!بهر چه امشب با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟
گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه من اونیم او مرده و من سایه ی اویم!
من اونیم آخر دل من سرد و سیاه است_او در دل سودا زده از عشق شرر داشت
او در همه جا با همه کس در همه احوال سودای تو را ای بت بی مهر!به سر داشت
من اونیم این دیده ی من گنگ و خموش است_در دیده ی او آن همه گفتار نهان بود
وان عشق غم آلوده درآن نرگس شبرنگ مرموزتر از تیرگی ی شامگهان بود
من اونیم آری لب من_این لب بی رنگ_دیری ست که با خنده ای از عشق تو نشکفت
اما به لب او همه دم خنده ی جان بخش مهتاب صفت بر گل شبنم زده می خفت
بر من منگر تاب نگاه تو ندارم آن کس که تو می خواهیش از من به خدا مرد!!
او در تن من بود و ندانم که به ناگاه چون دید و چها کردو کجا رفت و چرا مرد!!
من گور ویم گور ویم برتن گرمش افسردگی و سردی ی کافور نهادم!
او مرده و در سینه من این دل بی مهر سنگی ست که من بر سر آن گور نهادم!

  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام.روز میلادت مبارک . همیشه سبز باشی.
+ سلام خانومی.روز میلادت مبارک همیشه سبز باشی.
+ سلام خوبی؟تولدت مبارک همیشه سبز باشی.
+ سلام.روز میلادت مبارک.سبز باشی.
+ سلام.روز میلادت مبارک.سبز باشی.
+ سلام روز میلادت مبارک.
+ سلام.امیدوارم خوش باشی.روز میلادت مبارک.
+ سلام.روز میلادت مبارک.همیشه سبز باشی.
+ میان بنده گانت هر چه دیدم هوس ها جانشین عاشقی بود به دستان دروغین محبت گلی را دیدم شبیه رازقی بود
+ روز میلادت مبارک.